نویسنده: سهیل منصوری



 

سری بازی های نقش آفرینی DUNGEON SIEGE یکی از مشهورترین بازی های نقش آفرینی اکشن، دیابلو کلون هستند. ایده اصلی پشت این بازی ها شاید کاملاً خلاقانه نباشد، اما بازی های ds از ایده های بدیع و خلاقیت های بسیاری برخوردار بودند که آن ها را به یکی از بهترین و دوست داشتنی ترین نمونه های این سبک تبدیل کرد. اولین بازی DS به یک پدیده تبدیل شد و بسته های الحاقی و بازی های بعدی هم هرچند به خوبی بازی نخست نبود. اما همچنان محبوب بود.
وقتی بزرگترین ناشر بازی های نقش آفرینی ژاپنی یعنی SquareEnix با خرید Eidos تصمیم گرفت وارد عرصه بازی های نقش آفرینی غربی شود. پس از Deus Ex به دنبال یک بازی نقش آفرینی غربی کلاسیک تر نیز بود و DUNGEON SIEGE به دلیل محبوبیت نسبی از یک طرف و آسانی به دست آوردن این از طرف دیگر یکی از اولین گزینه ها بود. اما سازنده این سری بازی ها یعنی Gas powers Games پس از خاطره بد space siege دیگر علاقه ای به فعالیت در زمینه بازی های نقش آفرینی نداشت و روی بازی های استراتژی تمرکز کرده بود از این رو SE تصمیم گرفت امتیازDS را از GPG خریده و آن را به یکی از مشهورترین سازندگان بازی های نقش آفرینی غربی یعنی obsidian بسپارد.
SE قصد داشت DS را به کنسول ها بیاورد و Obsidaian که یکی از سنتی ترین بازیسازهای pc است، می خواست طرفداران پیشین بازی را که همگی pc Gamer بودند ناامید نکند. حاصل این تلاش بازیی است به نام DS3، بازی ای که بسیاری از ویژگی های مشهور بازی های پیشین این سری را ندارد، ولی سازندگان آن تصمیم گرفته اند بازی خوبی بسازند که برای همه بازیبازها لذت بخش و دلپذیر باشد.
یکی از اصلی ترین عناصری که obsidian قصد داشت در بازی جدید ارتقا دهد، داستان است و بر اساس ادعای سازنده بازی نه تنها در این بازی شاهد یک داستان عمیق خواهیم بود؛ بلکه برخلاف بازی های پیشین، بازیباز عملاً می تواند روی داستان بازی اثر بگذارد و مسیر آن را تغییر دهد گئورک زیتس (Georg Ziets) که داستان نسبتاً عجیب و منحصر به فرد Mask of the Betrayer را در کارنامه خود دارد، داستان نوی ارشد DS3 است و از راهنمایی و مشاوره خالق دو بازی اصلی یعنی کریستوفر تبلور نیز در این راه کمک می گیرد.
به طور کلی باید گفت obsidian همواره در ساخت بازی روی داستان تمرکز داشته و در DS3 نیز همین قاعده رعایت شده و داستان در این بازی از بقیه بازی ها سری DS پررنگ تر است. اما DS3 یک بازی اکشن است و obsidian تا جای ممکن تلاش کرده و داستان را در حاشیه نگه دارد تا بازیبازهایی که به سرعت می خواهند وارد مبارزه شوند، با دیالوگ ها و دموهای طولانی خسته نشوند. به همین دلیل داستان در DS3 با شیوه ای متفاوت روایت می شود. بازیبازی که به جزییات داستانی علاقه دارد می تواند داستان بازی و دنیای Ehb را با استفاده از کتاب ها و طومارهایی که در گوشه و کنار این سرزمین پیدا می کند، بخواند یا هنگام گفتگو با شخصیت ها، پرسش های اختیاری از آن ها بپرسد. بخش داستانی DS3 بین 15 تا 20 ساعت طول می کشد؛ اما نباید فراموش کرد که در نهایت DS3 قرار است یک دیابلو کلون باشد و در این قبیل بازی ها داستان معمولاً در درجه اهمیت قرار دارد و آن چه obsidian در این بازی انجام داده بسیار بیشتر از دیابلو کلون های عادی است.
داستان DS3 حدود 150 سال پس از ماجراهای Broken world آغاز می شود در طول این 150 سال Enb (دنیایی که داستان این بازی ها در آن اتفاق می افتد) تغییر کرده، ظاهر شهرها عوض شده، گروه هایی به قدرت رسیده یا ساقط شده اند و افراد جدیدی سر کار آمده اند. زنی فاسد و شیطانی به نام جین کاسیندر (Jeyne Kassynder) (رهبر یک گروه مذهبی) با سو استفاده از مذهب، مردم جاهل سرزمین Enb را فریب می دهد. او مردم را علیه 10 th Legion (گروهی که قرن ها پیش ‌Enb را بنیانگذاری کرد و آن را از دست پادشاه شیطانی نجات داد) تحریک می کند مردم انقلاب می کنند و اعضای بی گناه 10th Legion را در خیابان ها به خاک و خون می کشند و آخرین فرمانده این گروه به دست کاسیندر کشته می شود. کاسیاندر با رولند (Roland) و ندریک (Nedderic) دو پسر پادشاه سابق هدریک (Hedrick) بر سر قدرت و به دست آوردن سلطنت سرزمین Enb شروع به جنگ می کند. در حالی که خانواده سلطنتی به غرب عقب نشینی می کند؛ حکومت Enb در هم می شکند و کاسیندرکه روزی ادعا می کرد هدف از قیام او صرفاً ارتقای مذهب و رستگاری مردم است؛ در نهایت شگفتی خود را رهبر مردم enb می خواند و پایتخت تعیین می کند چند سال بعد او پادشاه رولند را نیز به قتل می رساند و دختر پادشاه طی مراسمی ساختگی به سلطنت می رسد. در اوج آشوب و هرج و مرج، مردی نیک سرشت به نام اودو (odo) تلاش می کند 10th Legion را با یافتن بازمانده های آن احیا کرده و علیه کاسیندر قیام کند. آن ها جلسه ای مخفیانه ترتیب می دهند؛ اما کاسیندر مزدوران خود در قالب مردم عادی به محل اعزام می کند و بازماندگان 10th Legion نیز قتل عام می شوند. قهرمان بازی یکی از چهار بازمانده این قتل عام است که موفق نشد در زمان معین در این قرار حضور پیدا کند. او با هدف خونخواهی و شکست کاسیندر عازم یک سفر دور و دراز می شود و در کنار سه شخصیت دیگر، باید مردم Enb را نجات دهد.
obsidian بازیسازی است که به ساخت بازی با دیالوگ زیاد و طولانی با ساختار پیچیده ی درختی شهرت دارد. plnespace: Toment که توسط بازیسازان همین شرکت (زمانی که در استودیوی تعطیل شده Blackisles studios بودند) به خاطر دیالوگ های طولانی، پیچیده و حقیقتاً بی رقیب اش شهره خاص و عام است و بازی های دیگر این بازیساز نیز از این قاعده مستثنی نیستند. DS3 علیرغم این که در برخی از دیالوگ ها انتخاب بازیباز (و کارهایی که انجام می دهد) پایان بازی و سرنوشت سرزمین Enb را تغییر می دهد. طبیعتاً تمام دیالوگ ها این گونه نیستند و برای این که طرفداران بازی های اکشن با دیالوگ طولانی خسته نشوند، معمولاً یک گزینه به بازیباز اجازه می دهد. بلافاصله سر اصل مطلب رفته و به دیالوگ پایان دهد؛ اما اگر کسی به دیالوگ بیشتر علاقه داشته باشد، با ادامه گفتگو می تواند اطلاعات بیشتر کسب کند و از طرف دیگر برخلاف بازی های پیشین که قهرمان یک مبارزه بی نام و نشان بود، DS3 روندی دیابلوگونه (البته با تاکید بیشتر در داستان) در پیش گرفته و مبارزاتی منحصر به فرد با قابلیت ها و حتی داستان خاص معرفی می کند. به این ترتیب انتخاب یک شخصیت نه تنها نقش پر رنگی روی گیم پلی دارد و تجربه منحصر به فردی رقم می زند؛ بلکه داستان و ماموریت های جانبی را نیز تحت الشعاع قرار می دهد. حضور چهار شخصیت از پیش تعیین شده در بازی به معنی محدود شدن بازیباز نیست. بازیباز هنوز هم می تواند شخصیت خود را آنگونه که می خواهد ارتقا دهد. قابلیت های متفاوت انتخاب کند و یک شخصیت منحصر به فرد بسازد، اما امکان تعیین مبارز شخصیت پردازی و پیش زمینه داستانی عمیق و منحصر به فرد داشته باشد و دوم این که بازی سریع شروع شده و بازیباز با حداقل شخصی سازی ممکن وارد بازی شود.
هر یک از شخصیت های DS3 سه حالت منحصر به فرد برای مبارزه دارند که دو حالت آن ها تهاجمی و یک حالت تدافعی است. مهارت ها و قابلیت های هر حالت با بقیه متفاوت بوده و بازیباز باید آن ها را جداگانه ارتقا دهد. هر حالت خود سه قابلیت دارد و به این ترتیب تعداد قابلیت های هر شخصیت به 9 می رسد. به عنوان مثال انجالی در حالت جادویی قابلیتی به نام Aura of Immolation دارد که حلقه ای از آتش روی زمین ایجاد می کند که به دشمنان آسیب زده اما سلامتی متحدان را باز می گرداند هر قابلیت نیز 2 استیل دارد. مثلاً Aura of Immolation دو استیل دارد که یکی Fiery presence و دیگری Cauterize نام دارد و اولی میزان آسیب به دشمنان را افزایش می دهد و دومی میزان سلامتی احیا شده اعضای گروه را بیشتر می کند. بازیباز می تواند روی یک استیل تمرکز کند یا هر دو را با هر نسبتی که به تمایل داشت بیشتر کند؛ اما در این کار محدودیت وجود دارد و بازیباز می تواند هر قابلیت را تنها تا 5 سطح ارتقا دهد.
هر بار که بازیباز مرتبه (level) می گیرد یک proficincy point و یک Talent point دریافت می کند اولی برای ارتقای قابلیت ها استفاده می شود و دومی برای ارتقای talent ها. برخلاف قابلیت ها که باید توسط بازیباز استفاده شوند؛ Talent ها ویژگی های همیشه فعال یا passive هستند که بازیباز را در یک یا چند زمینه تقویت می کنند؛ مثلاً میزان سلامتی بازیباز یا آسیب فیزیکی وارد شده بر دشمنان را افزایش می دهند هر Talent می تواند حداکثر تا 5 سطح ارتقا پیدا کند. بازیباز می تواند Talent های مختلف انتخاب کند یا روی تعداد کمتری Talent تمرکز کند؛ اما باید در نظر داشت چون level cap یا حداکثر مرتبه ممکن در DS3 30 است؛ در طول بازی هر بازیباز تنها 30 بار TP و PP دریافت می کند و نمی تواند همه قابلیت ها را ارتقا دهد و همه چیز را به حداکثر برساند و باید در انتخاب هایی که انجام می دهد، محتاط باشد.
راه دیگر ارتقا که از بازی های پیشین سری به DS3 راه یافته، استفاده مداوم از یک قابلیت است. در بازی های پیشین ارتقای قابلیت ها به شیوه بازی نقش آفرینی سنتی نبود و بازیباز با استفاده هر چه بیشتری از یک قابلیت آن را ارتقا می داد. همان گونه که گفته شد در DS3 تمرکز روی سیستم سنتی است و نه سیستم مورد استفاده، بازی های DS؛ ولی این سیستم همچنان به شکلی کمرنگ تر در بازی وجود دارد، به این ترتیب که هر چه بازیباز از یک جایی که نوع جدید و قدرتمندتری از قابلیت قدیمی را به دست آورد. به عنوان مثال انجالی یک جادوی آتش دارد که ستونی از آتش به سوی دشمنان روانه می کند و در صورت استفاده زیاد تغییر شکل می دهد و انجالی می تواند دیوارهایی از آتش به سوی دشمنان روانه کند.
قابلیت ارتقای خودکار یا Auto Leveling درDS3 وجود ندارد. ارتقا در DS3 به صورت دستی انجام می گیرد و نه تنها شخصیت اصلی بلکه همراهان او هم باید به صورت دستی توسط بازیباز ارتقا داده شوند. از این رو انتخاب های بازیباز نقش مهم در شیوه بازی شخصیت او خواهند داشت.
level scaling یا تطبیق خودکار مرتبه دشمنان با بازیباز اخیراً به یکی از مباحث پر سرو صدا تبدیل شده و عناوینی چون oblivion به دلیل استفاده افرادی از این شیوه بدنام شده اند؛ تا جایی که افرادی که روی این بازی ها کار کرده اند، وعده داده اند در بازی های آینده یا اصلاً level scalling نداشته باشند یا آن را محدود کنند. درسی که بازیبازها در oblivion گرفتند، خوشبختانه بسیاری از بازی های نقش آفرینی دیگر را تکرار اشتباه مشابه نجات داد و ما اکنون در DS3 شاهد این هستیم که level scaling برای دشمنان عادی وجود ندارد. مرتبه دشمنان به منطقه بستگی دارد و بازیباز با حرکت در بخش های مختلف بازی قوی تر یا ضعیف تر شدن دشمنان را احساس خواهد کرد. از آن جایی که آزادی عمل در انجام بازی زیاد است؛ بازیباز ممکن است ماموریت های جانبی دشوارتر را انتخاب کرده و به مناطقی راه یابد که دشمنان مرتبه بالایی دارد. تنها راه در این حالت عقب نشینی است و بازیباز مانند بازی های نقش آفرینی سنتی پس از رسیدن به مرتبه کافی، می تواند برای انتقام به آن بخش بازگردد!
DS3 به بازیبازها اجازه می دهد گروهی متشکل از حداکثر 2 یا چهار نفر (2 نفر در حالت تک نفره و چهار نفر در حالت چند نفره) داشته باشد؛ اما تنها یکی از این شخصیت ها توسط بازیباز کنترل می شود. تاکنون سه تن از چهار شخصیت اصلی بازی معرفی شده؛ شایعه هایی در مورد نفر چهارم که ظاهراً یک کوتوله است، وجود دارد. اما به طور کلی چهار شخصیت اصلی در DS3 مانند چهار رُل اصلی دیابلو 2 یعنی مبارز معمولی، مبارز سنگین، مبارز از راه دور و جادوگر خواهند بود (شخصیت احضار کننده در DS3 وجود ندارد) .

لوکاس

لوکاس مونتبارون (Lucs Montbar-ron) فرزند، رهبر قبلی گروه 10thLegion است. با وجود این که او در دوران کودکی یتیم شده و توسط یکی از خانواده های که زمانی دوست پدرش بوده اند، تحت شرایط سخت و در خانه های مخفی بزرگ شده؛ حس و حال محترم پدر و خانواده با سابقه اش را حفظ کرده است. هدف لوکاس انتقام نیست؛ بلکه او به دنبال عدالت است و دوست دارد نام نیک از دست رفته خانواده اش را بازیابی و Legion را احیا کرده و به عظمت گذشته بازگرداند. این که عدالت چیست و لوکاس و همراهانش چگونه قرار است به آن برسند پرسش اصلی بازی است و لوکاس به عنوان شخصیت که پیش از هر کس دیگر روی عدالت تاکید دارد؛ بیش از بقیه با این پرسش درگیر خواهد بود. او باید بین این که عدالت را چگونه تفسیر می کند و آیا آن را در انتقام می بیند یا چیز دیگر، انتخاب های مهمی انجام دهد و سرنوشت و آینده Legion را تعیین کند.
لوکاس نماد کامل یک مبارز تن به تن و مقدس قرون وسطی یعنی paladin است، یکی از محبوب ترین کلاس های بازی های نقش آفرینی اما او یک مبارز تخصص یافته مانند یک بازی نقش آفرینی سنتی نیست.
لوکاس می تواند با دو شیوه متفاوت مبارزه کند. اولی شیوه مبارزه سنتی و کاملاً کلیشه ای سیر و شمشیر است که به بازیباز اجازه می دهد ضربه های کمتر دریافت کرده و با سرعت بیشتر مبارزه کند.
شیوه دوم که استفاده از یک شمشیر غول پیکر دو دستی است؛ کندتر است و دفاع کمتری دارد؛ ولی آسیب بیشتری می زند و به بازیباز اجازه می دهد با گروه های بزرگ دشمنان مبارزه کند، به چند دشمن در آن واحد آسیب بزند و آن ها را بر زمین پرتاب کند.
اما باس ها (Boss) در DS3 حکایت دیگری دارند و بر عکس دشمنان معمولی، مرتبه آن ها با بازیباز تطبیق داده می شود. این level scaling یک طرفه است؛ یعی اگر بازیباز مرتبه ای پایین تر از مرتبه پیش فرض باس داشته باشد، باس ضعیف نمی شود؛ اما اگر مرتبه بازیباز بالاتر از مرتبه ای باس مرحله باشد؛ غول مرحله قوی تر می شود. سازندگان هدف از این کار را یک مبارزه واقعاً پرچالش در پایان هر مرحله توصیف کرده اند تا اگر بازیبازی با Grinding موفق شد مرتبه خود را به طور نامعقول ارتقا دهد. در پایان مرحله یا یک غول ضعیف روبرو نشود! به این ترتیب مبارزه با باس ها در DS3 همواره دشوار خواهد بود و بازیباز برای شکست دادن آن ها باید از استراتژی های درست و وسایل مناسب استفاده کند.
وسایل در بازی های DS و بازی های دیابلو لون اهمیت زیاد دارند. برای بسیاری از بازیبازها یافتن وسایل جدید و جالب یکی از دلایل اصلی علاقمندی و حتی اعتیاد به این گونه بازی هاست و DS3 نیز این نظر محدودیت ندارد. وسایل در DS3 مانند بسیاری از دیابلو کلون ها، به صورت تصادفی ایجاد می شود و این ویژگی تنوع و تعدد وسایل را تضمین می کند. موتور ایجاد وسایل تصادفی بازی می تواند هزاران وسیله تصادفی (سلاح، زره، سپر، پوتین، کلاه خود و ...) ایجاد کند و این وسایل نیز بسته به قدرت یا خاصیت خود با رنگ هایی چون سفید، سبز و آبی متمایز می شوند تا بازیباز به سرعت آن ها را از هم تشخیص دهد. آیتم های ویژه طلایی رنگی در بازی وجود دارد که Artifact نامیده می شود و بسیار نادر و قوی هستند. این آیتم ها به صورت تصادفی ایجاد نمی شوند؛ بلکه سازنده قبلاً آن ها را طراحی کرده و معمولاً در محلی از پیش تعیین شده و ثابت قرار داده است. اکثراً این آیتم ها از دشمنان بر زمین نمی افتند بلکه بازیباز تنها با پیداکردن یک صندوق یا گنج مخفی یا انجام یک ماموریت جانبی یکی از آن ها را به دست می آورد. با این که یافتن این آیتم ها دشوار است؛ اما بازیبازی که موفق به پیدا کردن آن ها شود یک وسیله ارزشمند به دست آورده است. وجود این وسیله ها در بازی ارزش بیشتری می کند و بازیباز برای به دست آوردن آن ها بیشتر کاوش کرده و وقتی یکی از این گنج های ارزشمند را به دست آورد، نه تنها قوی تر می شود؛ بلکه حس پیروزی به او دست خواهد داد؛ احساسی که طرفداران بازی هایی چون دیابلو 2 سال هاست با آن به خوبی آشنا هستند بیش از 100 آیتم از این نوع در بازی وجود دارد که در مقایسه با آیتم های تصادفی رقمی ناچیز است.
نکته جالب این که برخلاف دیابلو یا سایر بازی های نقش آفرینی رایج، در DS3 وسایل از لحاظ مرتبه یا سایر توانایی ها محدودیت ندارد و بازیباز به محض یافتن یک وسیله (حتی یک وسیله نادر قدرتمند) می تواند از آن استفاده کند. اما باید این حقیقت را هم در نظر بگیرند که سیستم loot بازی بسته به مرتبه بازیباز آیتم های مختلف را پیش روی او قرار می دهد و احتمال این که یک بازیباز در مرتبه پایین، یا یک آیتم بسیار قدرتمند مرتبه بالا روبه رو شده و با پوشیدن آن شکست ناپذیر شود؛ وجود ندارد.
اگر بازی های چند نفره co-op را بازی کرده باشد می دانید حتی با تجربه ترین بازیبازها هم اگر بر سر یک آیتم ارزشمند و نادر درگیر نشوند، دلگیر می شوند. آیتم ها در DS3 برای هر یک از سه شخصیت فقط از یک سری آیتم مخصوص استفاده می کنند و امکان استفاده از آیتم های او برای سایر شخصیت ها وجود ندارد. برای هر شخصیت سه نوع متفاوت آیتم انحصاری در نظر گرفته شده که برای هر استیل مبارزه فرق می کند به عنوان مثال انحالی می تواند در فرم انسانی از نیزه و در فرم فرشته آتشین از دست بندها و مچ بندها استفاده کند که به عنوان سلاح عمل کرده و قدرت جادویی او را افزایش می دهد. دلیل این ویژگی جلوگیری از درگیری میان بازیبازها در حالت چند نفره است. فهرست وسایل یا inventory در DS3 بین همه شخصیت ها مشترک است و هر شخصیت می تواند از این inventory استفاده کند؛ اما نمی تواند وسایل کلاس دیگر را به کار برد. تنها انگشترها و گردنبندها برای تمام اعضای گروه قابل استفاده هستند.
وسایل مختلف نه تنها ظاهر بازیباز را تغییر می دهند؛ بلکه مانند تمام بازی های نقش آفرینی روی توانایی او اثر می گذارند. Inventory در DS3 تفاوت های وسایل را با جزییات نشان می دهد تا بازیباز راحت تر بتواند وسیله را انتخاب کند. Inventory در DS3 محدودیت تعداد آیتم دارد و اگر آیتم ها به بیش از ظرفیت برسد، بازیباز می تواند آن ها را هر لحظه خواست به پول تبدیل کند (فروش در DS3 وجود ندارد و هر آیتمی که بازیباز بخواهد بلافاصله به پول تبدیل می شود که یک ویژگی عجیب است).
یکی از تفاوت های DS3 با بازی های پیشین و بسیاری از بازی های نقش آفرینی، حذف کامل po-tionها است. در DS3 هیچگونه محلول سلامتی یا انرژی وجود ندارد، از این رو بازیباز دیگر نمی تواند یک انبار پر از محلول را با خود همراه کند تا به یک موجود شکست ناپذیر تبدیل شود. در عوض DS3 برای حل مشکل افزایش سلامتی و will (معادل مانا در این بازی)، از راهکاری که چندی پیش در تریلرهای دیابلو 3 دیدیم، استفاده می کند با شکست دادن دشمنان، گویی هایی به جا می ماند که بازیباز با برداشتن آن ها می تواند به سلامتی و will خود را بازیابی کند. هر یک از شخصیت های موجود در بازی نیز یک قابلیت ویژه برای بازیابی سلامتی دارد که از ابتدا در دسترس است و بازیباز تا زمانی که will کافی دارد می تواند از آن استفاده کند. به این ترتیب بازیباز باید تصمیم بگیرد آیا از تکنیک های قوی برای شکست دادن دشمنان استفاده کند یا صرفه جویی کرده و کمی will هم برای بازیابی سلامتی در میانه مبارزه نگه دارد.

به خاطر یک گله الاغ!

اگر روزی تصاویر یک بازی نقش آفرینی را دیدند که در آن همراهان بازیباز الاغ بودند؛ تعجب نکنید! این موجودات دوست داشتنی بخشی به یاد ماندنی از نخستین بازی DS بودند. هر الاغ (که قاطر نامیده می شد اما از لحاظ ظاهری شبیه الاغ بود) می توانست با یکی از همراهان بازیباز جایگزین شود و بازیباز باید تصمیم گرفت آیا مبارزان را در گروه خود جای دهد یا الاغ های باربر را. هدف از وجود این حیوانات در بازی بود که بازیباز در طول سفرهای طولانی بتواند مقدار زیادی محلول سلامتی و سایر وسایل را همراه ببرد. الاغ ها قابلیت تهاجمی قوی نداشتند و در صورتی که به آن ها حمله می شد، سعی می کردند با فرار و ضربه ضعیف جفتک دفاع کنند. بازیبازهای ماهر می دانند الاغ ها بیش از آن که سودمند باشند؛ پردردسر هستند و نباید مبارزان ارزشمند را با آن ها جایگزین کرد. سازنده بازی نیز به همین نتیجه رسید و در بازی DS2 الاغ ها حذف شدند. اما DS2 یک ویژگی به نام pets داشت که به بازیباز اجازه می داد یک حیوان را با خود همراه کرده و از او مراقبت کند تا پس از بزرگ شدن، به یک مبارز تبدیل شود. برای ادای احترام به الاغ های قهرمان بازی نخست، یکی از pet ها در DS2 یک قاطر بود (که از لحاظ ظاهری هم به یک قاطر شباهت داشت) ولی به جای باربری، وظیفه او مبارزه بود.
با وجود این که الاغ ها چندان پرکاربرد نبودند؛ به بخشی به یاد ماندنی، نمادین و دوست داشتنی از DS تبدیل شدند. بازیبازهایی که DS را بازی کرده اند بی شک الاغ های قهرمان این بازی را به یاد می آورند و محال است به آن فکر کنند اما لبخند بر لبانشان نقش نبندد. اگر شما هم DS را بازی کرده اید؛ شاید دوست دارید این موجودات دوست داشتنی را در DS3 ببینید.
الاغ ها در DS3 حضور ندارند؛ اما بعضی از قهرمانان بازی می توانند موجودات جادویی احضار کنند. الاغ ها در DS3 حضور ندارند، اما بعضی از قهرمانان بازی می تواند موجودات جادویی احضار کنند مثلاً کاتارینا می تواند یک سگ شکاری سیاه و انجالی می تواند یک شغال آتشین احضار کند که در کنار آن ها مبارزه می کنند. اما هیچکدام از این همراهان، جای الاغ ها را نمی گیرند و بازیسازان obsidian نیز از محبوبیت زیاد این موجودات آگاه هستند. یکی از ایده های آن ها در ابتدا بازگرداندن الاغ ها بوده؛ اما چون حضور آن ها باعث ایجاد مشکلاتی می شد؛ آن ها را حذف کردند و در عوض جای جای بازی اشاره های بسیار به الاغ ها می کنند تا خاطره این مبارزان عجیب و دوست داشتنی را زنده نگه دارند.
یک بازیباز و الاغ با وفایش موفق به کشف یک گنج در نخستین بازی DSشده اند. خوبی الاغ ها این است که وقتی گنج پیدا می کنند زحمت حمل آن را می کشند، ولی سهم نمی خواهند!
در DS2 الاغ های باربر جای خود را به قاطرهای مبارز دادند.

کاترینا

کاترینا (katarina) یکی از اعضای خانواده مونتبارون است و در پی رابطه پنهانی رهبر Legion یعنی هیو مونت بارون با یک جادوگر کولی متولد شده است.
زندگی در میان کولی های آواره او را زنی مستقل بارآورده که به خوبی می تواند روی پای خود بایستد.
کاترینا نه تنها جادو را از کولی ها آموخته، بلکه در استفاده از تفنگ نیز ماهر است! ظاهراً تاثیر Fable روی بازی های نقش آفرینی بسیار زیاد بوده و عناوینی چون Risen2 و Ds3 از هجوم تفنگ های سرپر به دنیای جادویی آن ها در امان نمانده اند. کاتارینا را نمی توان یک مبارز کاملاً کلیشه ای به حساب آورد. با این که او از اسلحه های راه دور استفاده می کند، اما توانایی استفاده از جادو هم دارد، ترکیبی که در دنیای بازی های نقش آفرینی تقریباً نادر است. او می تواند با اسلحه سرپر دوربرد دشمنان را از دور هدف قرار دهد و در عین حال با نفرین های جادویی آن ها را ضعیف کند و وقتی دشمنان به او نزدیک می شوند از شانگان (!!!) و جادو برای دور کردن شان استفاده کند.

انجالی

انجالی (Anjali) به نژادی از موجودات عجیب به نام ارکان ها تعلق دارد. ارکان ها موجودات جادویی هستند که تنها در داستان ها می توان ردی از آن ها پیدا کرد. آن ها ارواح آتش هستند و مطابق افسانه های دنیای Enb در زمان های دور به خدایان خدمت کردند؛ یعنی چیزی شبیه به فرشتگانی با ظاهر شیاطین. انجالی توسط Legion بزرگ شده و خود را یکی از آن ها می داند. او از گذشته خود بی خبر است؛ نمی داند چگونه به این دنیا راه یافته و سایر اعضای نژادش کجا هستند؛ اما وفاداری به خاطر انسان هایی که از او مراقبت کرده اند، می جنگد. او دو شکل دارد: شکل انسانی که شیه انسان هاست ولی به اندازه کلی تفاوت دارد. اما حالت دوم او که هر لحظه اراده کند می تواند به آن شکل دربیاید، در واقع شکل اصلی او یعنی روح آتشین است. انجالی یک کلاس منحصر به فرد است. ترکیبی از یک Battle-Mage یا یک Mage قدرتمند در شکل انسانی از عصا یا نیزه برای مبارزه مورد استفاده می کند و با سرعت زیاد می تواند گروه های دشمنان را نابود کند. در شکل آتشین، او یک جادوگر تمام عیار بسیار قوی است که سلاح در دست ندارد؛ ولی می تواند امواج آتشین بر سر دشمنان ببارد. جادوهای او نه تنها به طور مستقیم به دشمنان آسیب می زند، بلکه آن ها را آتش زده و به تدریج از سلامتی شان کم می کند.
همان گونه که پیش از این هم اشاره کردیم، هر شخصیت سه وضعیت (Stance) دارد که دو وضعیت تهاجمی و یک وضعیت دفاعی است.
بازیباز در شرایط متفاوت باید وضعیت مناسب را انتخاب کند تا در برابر دشمنان مؤثر باشد. انتخاب هر وضعیت تهاجمی با سرعت بالا و تنها با فشردن یک کلید انجام می شود؛ ویژگی که تا حدی یادآور Stance های The witcher است. برای تغییر وضعیت به حالت دفاعی هم بازیباز باید کلید دفاع را فشار دهد و در این حالت می توان از قابلیت های دفاعی مثل ضربه با سپر، دفع حملات، جا خالی دادن، غلتیدن روی زمین یا بازیابی سلامتی استفاده کند. قابلیت های هر یک از سه وضعیت متفاوت است و بازیباز تنها با تغییر به وضعیت مناسب می تواند از تکنیک های آن وضعیت استفاده کند. هر یک از وضعیت های مبارزه نقاط قوت و ضعف خود را دارد و باید در زمان مناسب استفاده شود. استفاده از Stance های مختلف و قابلیت آن ها در بازی حیاتی است و در صورتی که بازیباز به موقع حالتش را عوض نکند؛ بازی بسیار دشوارتری را تجربه خواهد کرد و در حالت های سخت شکست می خورد.
دلیل استفاده از این سیستم، محدودیت تعداد کلید روی کنسول ها است. برخلاف pc که تعداد بسیار زیادی قابلیت در آن واحد در اختیار بازیباز است، تعداد دکمه ها روی گیم پد محدود است و چون DS3 در اصل برای کنسول ها طراحی شده، تیم سازنده تلاش کرده تا قابلیت های متعدد را روی کنسول ها قابل دسترسی کند. به این ترتیب با وجود این که دکمه های سطح یک گیم پد تنها 4 عدد است؛ بازیباز با تغییر حالت ها 3 نوع حمله ابتدایی و 9 قابلیت در اختیار دارد و در هر یک از Stance ها یک دکمه برای حمله ویژه Stance و سه دکمه دیگر برای استفاده از سه قابلیت دیگر استفاده می شود. برای آسان تر شدن بازی روی کنسول ها، یک سیستم هدف گیری خودکار نیز طراحی شده است. نگارش pc بازی علاوه بر پشتیبانی از گیم پد به طور کامل و مانند یک نقش آفرینی سنتی از رابط کاربر اشاره و کلیک بهره می برد.
بر خلاف بازی های پیشین که اجازه کنترل حداکثر 8 شخصیت را به بازیباز می داد؛ تعداد شخصیت های قابل بازی DS3 کمتر است. در حالت تک نفره بازیباز یک نفر را کنترل می کند و یک شخصیت همراه هم دارد که توسط کامپیوتر کنترل می شود. اماDS3 حالت چند نفره Co-op نیز دارد که به بازیبازها دیگر اجازه می دهد در وسط بازی وارد شده یا خارج شوند. هنگام بازی با یک دستگاه، بازیباز دیگر می تواند وارد بازی شده و کنترل شخصیت دوم را به دست گیرد. در این حالت صفحه نمایش به دو قسمت (split-screen) تقسیم شده و هر دو بازیباز می کنند. در حالت چند نفره تحت شبکه 3 نفر می توانند به بازیباز اصلی ملحق شوند و با او ماجراجویی کنند. چون تعداد شخصیت ها در این حالت افزایش می یابد، برای حفظ تناسب دشواری بازی با تعداد بازیبازها، دشمنان قوی تر می شوند (ویژگی مشابهی در دیابلو 2 وجود داشت). تجربه (Experience) و وسایل به دست آمده از دشمنان نیز بیشتر می شود تا افزایش دشواری را جبران کند.
بازیبازهایی که در کنار بازیباز اصلی بازی می کنند، برخلاف بازی های نقش آفرینی آنلاین عادی، تغییری در شخصیت خود نخواهند دید. پیشرفت شخصیت ها و آیتم های به دست آمده صرفاً روی دستگاه بازیباز اصلی ذخیره می شود. تصمیم هایی که روند بازی را تغییر می دهد نیز توسط بازیباز اصلی گرفته می شود؛ اما بازیبازهای همراه می توانند به او پیشنهاد دهند.
DS3 یک بازی بسیار زیباست. گرافیک بازی زنده و پر از رنگ های شاد و جلوه های ویژه است و هر چند نگارش pc آن بهتر از بقیه به نظر می رسد؛ اما نسخه های کنسولی آن نیز چه از لحاظ هنری و چه از لحاظ فنی زیبا هستند. DS3 برای نمایش تصاویر زیبایش از موتور داخلی obsidian به نام onyx که مخصوص ساخت بازی های نقش آفرینی طراحی شده استفاده می کند. این موتور جدید نه تنها از لحاظ فنی موتور پیشرفته ای است و از ویژگی های چون نورپردازی پویا و فیزیک Ragdoll پشتیبانی می کند؛ بلکه برای کار با بازی های نقش آفرینی بسیار مناسب است، امکان مدیریت مقادیر بسیار زیادی اطلاعات پیچیده را به آسانی فراهم می کند و به طراح اجازه می دهد بدون برنامه نویسی زیاد، کنترل کامل بر بازی، شخصیت ها، قابلیت های آن ها و ویژگی های منحصر به فرد هر یک از شخصیت ها یا دشمنان داشته باشد. برخلاف بسیاری از بازی ها که تغییرات کلی توسط برنامه نویس ایجاد می شود؛ onyx به قدری انعطاف پذیر است که این قابلیت را به طراح می دهد و در نتیجه ساخت بازی سریع تر می شود و طراح آزادی عمل بیشتری برای ایجاد قابلیت های جالب و امتحان آن ها پیدا می کند. همه این کارهای پیچیده توسط یک نرم افزار Editor پیشرفته انجام می شود و هرچند obsidian فعلاً تصمیم نگرفته این Editor را برای مادسازی ارایه کند؛ اما شاید در بازی های آینده برای استفاده از مادسازان ارایه شود.
یکی دیگر از ویژگی های جالب DS3 این است که بارگذاری محسوس در آن وجود ندارد و بازیباز پس از شروع بازی به صورت بی وقفه می تواند در آن پیش برود. در واقع بازیباز به ماجراجویی می پردازد، بازی مسیر او را پیش بینی کرده و مراحل آینده را پیش از این که بازیباز به آن برسد در پس زمینه بارگذاری می کند. این ویژگی در بازی نخست نیز وجود داشت و مورد تحسین همگانی واقع شده و اکنون علی رغم تغییر سازنده و استفاده از موتور متفاوت، در DS3 نیز وجود دارد. DS3 بازی زیبایی است که هرچند برخی ویژگی های دوست داشتنی بازی نخست را ندارد؛ اما نقاط قوت فراوانی دارد که آن را به یک عنوان در خور توجه تبدیل کرده است. این که بازی واقعاً چگونه از آب درمی آید در آینده مشخص خواهد شد؛ اما بر اساس آن چه تاکنون دیده ایم می توان گفت DS3 بازی جذابی خواهد بود.
منبع: نشریه بازی رایانه، شماره 42.